هیچي قشـنگ تر از این نیست که
وقتی صبح داری چشماتو باز میکنی
ببنی عشقت به چشم هات زل زده
با انگشتاش گونت رو لمس کنه
و بگه :
همه دُنیـــــــا یه طرف
" تـــــــو " یه طرف..
آخرین مطالبلینک دوستانپیوندها
|
,,,
زمانی که قلبها به هم گره می خورد دیگر نفسها برای هم می شود دیگر نمی توان جدا شد سخت می شود لحظه های تنهایی راستی چرا روزگاراینگونه است چرا باید با آنکس که باشی، نیستی و اما... اینک قلبهایمان به هم گره خورده پس نگران جدایی نباشم که فکری بیهوده است
.....
![]() خوب که فکر می کنم … می بینم گاهی یک شکلات ِ مغزدار … بیشتر میچسبد … تـــــا … عاشقانه های این عاشق های تو خالی ! گفته باشم....
![]() گفته باشم … من درد میکشم اما تو چشمهایت را ببند، سخت است بدانم میبینی و بی خیالی … تویی که روزگاری برایم درمان بودی .. خاطرات...
![]() میگفتند :سختی ها نمک زندگی است!! امّا چرا کسی نفهمید! “نمک” برای من که خاطراتم زخمی است شور نیست… مزه “درد” میدهد…!!… پاییز...
پاییز که می شود
انگار از همیشه عاشق ترم در تمام طول پاییز نمناکی شب ها را با تمام منفذهای پوستم لمس می کنم وچشمانم همه جا نقش دیدگان تورا جستجو می کند پاییز که می شود همراه برگها رنگ عوض می کنم زردو نارنجی می شوم و با باد تا افقی که چشمانت درآن درخشیدن گرفت پیش می روم و مقابلت به رقص درمی آیم تا آن جا که باور کنی تمام روزهایی که از پاییز گذشته تا به امروز همواره عاشقت بوده ام پاییز که می شود بی قراری هایم را در باغچه کوچکی می کارم و آرام آرام قطره های باران را که روزهاست در دامنم جمع کردم به باغچه می نوشانم میدانم تا آخر پاییز تمام بی قراری هایم شکوفه خواهد داد و با اولین برف زمستان به بار خواهد نشست پاییز که می شود بی آنکه بدانم چرا بیشتر از همیشه دوستت دارم و بی آنکه بدانی چرا دلم بهانه ات را می گیرد وپاییز امسال.... عشق جنس دیگری دارد ومعشوق خواستنی تر است... کاش می دانستی! ای کاش...ای کاش...
ای کاش که من همسفر نفس نبودم ای کاش به ویرانه او حبس نبودم ای کاش مرا وسوسه نفس نمی بود ای کاش نمی بودودراین ترس نبودم ای کاش ملک بودم واز نور و مجرد ای کاش که تجدیدی این درس نبودم ای کاش که تصویر تو این ننگ نمی بود ای کاش که بودی ودراین عکس نبودم ای کاش میان من وتو راه بسی بود ای کاش که همسایه ی تو نحس نبودم ای کاش که می کشت تورا آه جگرسوز ای کاش گرفتار تو در امس نبودم ای کاش الهی مرا عشق تو می بود ای کاش اسیر طمع نفس نبودم
![]() دلم گرفته...
مثل هوای ابری شهری خاموش دلم تنگ است مثل آسمان بی ستاره ی شبی زمستانی حال دلم خوب نیست ای آرام جان لحظه لحظه های تنهایی بیا تا کمی با تو صحبت کنم این روزها... خسته و بی حوصله ام دستم دل به دل نوشتن نمیدهد... دلم نمیخواد غمگین باشم ولی هستم نمیدونم هرکاری میکنم نباشم بازم هستم دلم گرفته ازاینکه هستی و ندارمت...!!! مخاطب خاص ...
عشق واقعي
عشق واقعی وقتیه که دختر به سادگی چشماشو میبنده و اجازه بوسیدن میده اما پسر پیشونی دختر رو میبوسه.....
هر بیر ائولاده....
هر بیر ائولاده شرف شهرت ایله شان آتادیر باشا تاج ، قلبه چؤره ک ، تخت سلیمان آتادیر حؤرمتین ساخلاگینان دائما عالمده اونون چونکو دونیایه سنی بخش ائده ن انسان آتادیر نیسگیل آغاجی....
نیسگیل آغاجی هئی گتیریر بار کوچه میزده کهلیک یئرینه دالدالانیر سار کوچه میزده بوردا، بو داراشلیق کوچه ده یوخ یوخوموزدور عاغلیندان اینان هرنه کئچیر وار کوچه میزده عاشق اولدوم ...
عاشق اولدوم کی یاریم دردیمه درمان ائلیه منیم گوزلیم ...
سايارام گونري سنسيز با شا چاتماز گوزليم........
آغلارام صبحه كيمين غصه قوتارماز گوزليم.....
سن اولان يرده فقط من خوشام عالمده گوزليم.....
سنسيز عالم منه بير لحظه خوش اولماز گوزليم.....
تنها .... تنها .....
کاش من هم کسی را داشتم ...
که با بستن چشمانم ...
حس قشنگ نگاهش را احساس میکردم ...
بوی نفسهایش را میشنیدم ...
کاش من هم کسی را داشتم ...
که حتی وقت نبودنم ...
عاشقم باشد ...
کاش... دلتنگتم...
گاهے פּَقتا בِلـҐ میخـפּاב یڪے اَزҐ اِجازه بخـפּاב
+ڪـہ بیاב تـפּ تَنهاییـҐ פּ مَـלּ اِجازه نـَבҐ !√
פּ اפּלּ بے تَفاפּت بـہ مُخالفَتَـҐ بیاב تـפּ
+פּ آرפּҐ بَغَلَـҐ ڪنـہ פּ بگـہ.........√
مَگـہ مَـלּ مُرבҐ ڪـہ تَنها بمونے . . . ؟
![]() تنهایی هایم
شکـــ نکـــــن ! آیــ●ــنده اے خوـاهــم ساختــــ کــه گذشتـــه ام جلویش زآنــو بـــزند ! قـــرآر نیستــــ مـــن هـــم دلِ کَسِ دیگـــری را بسوزانـَــم ! برعکـــس کســے را کــه وارد زندگـــیم میشود آنقـــــدر خــــوشـــبـ ♥ــتـــــ میکنــم کـــه بـــه هر روزے کـــه جاے " او " نیستــــے بـــه خودتـــــ لعنتـــــ بفرستــــے! لعنتیـــ !!!
|
درباره وبلاگ![]() نویسندگانآرشیو موضوعیآرشیو ماهانهلینک های ویژهدیگر امکانات
|